رمان اندروید

رمان داستان کوتاه ادبی
http://uppc.ir/do.php?img=13557

رمان اندروید

رمان داستان کوتاه ادبی

رمان اندروید

رمان داستان کوتاه داستان بلند
اموزش نویسندگی
از نوشته های پیج های فعال دیگه هم کپی میکنم
از نوشته های شهروز صبقلانی ، از نوشته های خاله آذر از نوشته های دختر ترشیده و .....

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • 30 Farvardin 02، 21:07 - رمان عاشقانه
    👍👍😉
نویسندگان

شهروزبراری صیقلانیiran_Adab va Nashr dasstani .   

                                  حواشی پیرامون  وزارت اارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید  و اثری بنام  «نیلیا» 

                             

 

       

 

تکنیک های داستان نویسی جدید در غرب، در ادبیات داستانی امروز ایران نیز تأثیر چشم گیری داشته است. نمودهای تکنیک های مدرن را می توان در داستان های کوتاه منتشر شده در چند سال اخیر یافت. از جمله ظهور روزنه ی باریکه ای از نور در ظلمات خفقان کلیشه های پرتکرار داستان نویسی خلاق کشورمان که با درخشش نویسنده ی گمنام از شمال این سرزمین آغاز گشت ، و همگان تا چندی از یکدیگر جویای هویت فردی میشدند که برنده ی جایزه ی نخل طلایی از جشنواره داستان نویسی بومی در وولدوبوستوگ روسیه شده بود . یک دوره در بیخبری و بی اثری گذشت تا پس از پنج سال نهال نو رس و طر از زیر سایبان درختان تنومند قد الم کرده و سری در میان سرها در آورد ، کمتر کسی در ابتدای امر به او توجه داشت و به ظاهر امر که بی ادعا و مبهم بود ، تا اولین اثر داستان بلندش توسط نشر راشدان و نشر مرکزی دلیور گشت و در ابتدای مسیر به بیرحمانه ترین شکل ممکن دست ردی به سینه ی جوانک خورده باشد ، او بی شک اولین درس را گرفت ، اینکه دنیای چاپ و نشر داستان و رمان ، بی ترحم تر از کشتارگاه مرغ است . سپس به فاصله ی یک سال بعد خیلی بی صدا و بی آنکه هزینه ای متوجه ی تبلیغاتش شود یک اثر با نام عجیب «نیلیا» از سوی انتشارات قدیمی و خوش سابقه ی پوررستگار گیلان به سایز رقعی و جلد ساده و طرحی خاص و بی مانند چاپ و نشر گردید ، بدلیل تیراژ محدود در چاپ های نخست تا تجدید چاپ دوم و سوم طی شش ماه سریعا به تجدید چاپ چهارم با مقیاس قبلی یعنی تیراژ ده هزار نسخه با حجم 397صفحه با فونت نازنین و فشرده ، بدون پرتی فضای سفید صفحات ، روانه ی ویترین کتابفروشی های مجاز سراسر کشور شد ، و ان زمان بود که من برای نخستین بار متوجه ی وقوع اتفاقاتی فرای مسایل معمول در صنف نشر ادبیات داستانی گشتم ، دقیق به یاد دارم که غروب پنجشنبه ی اواخر آذر ماه بود که در فروشگاه شهرکتاب نزد دوست قدیمی ام بودم که طی یکساعت هفت یا هشت مشتری داخل فروشگاه شدند و هرکدام با لحن متفاوتی به مانند تمنا خواهان خرید یک داستان بلند بودند . همگی درخواست خرید همان اثر را داشتند و با کمی دقت در حالت گفتاری مشتریان ، با حالتی ملتمسانه مواجه شدم ، و سوال از متصدی که آیا فلان کتاب را دارید؟ ولی رگه های اضطراب و استرس درون لحن پرسششان به وضوح قابل فهم بود ، سپس با شنیدن پاسخ مثبت از سوی متصدی ، یک هیجان و اسودگی خاطر خاصی درون هرکدامشان بوجود می آمد . نکته ی قابل توجه تشابه نام کتابی بود که آنان میخواستند ، اثری بنام نیلیا. تا که عاقبت متصدی گوشی تلفن فروشگاه را پاسخ داد و به مدیر فروشگاه گفت که یکی از شعبات شهر کتاب در شهر رشت با مدیریت اقای سروش صحت و همسرشان ، تقاضای صد جلد از نیلیا را داشته اند ، خب روال کار بر مبنای ده تایی در سفارشات پیش میرفته تاکنون ، حال چه شده که ده برابر از یک اثر سفارش داده میشود ، لحظاتی بعد آخرین نسخه ی باقی مانده در شهر کتاب نیز به یک دختر با پوشش مانتوی دبیرستان رسید ، و او با شوق گفت

 ؛ آخه میدونید چیه؟ شین با خواهر بزرگ من هردو متولد یلدا هستن ، منم میخوام اینو امشب به خواهرم کادو بدم...   

من که متوجه منظورش نشده بودم ، لبخندی عاریه زدم و پس از خروجش از دوست و همکارم پرسیدم که:

    شین دگر کیست؟ 

او نیز همچون من سردرگم و گیج شده بود ، اما فروشنده ی فروشگاه که پسری دانشجو بود برایمان توضیح داد که شین لقب نویسنده ی اثر نیلیا ست. و من دریافتم که ان جوان جویای نام که در نوجوانی جایزه ی تندیس طلایی جشنواره ی وولدوبوستوگ روسیه را برده بود ، یعنی شهروز براری ، اینبار با لطف و فرصتی که سرخانم حمیرا پوررستگار از انتشارات موفق رستگارگیلان با دوازده شعبه ی فروش کتب در سراسر استان به این جوان داده است ،توانسته قدم بزرگی در به اثبات رساندن خود بردارد . ، او اثری بنام نیلیا را پس از ممیزی های پرحاشیه و ....و... به ثبت کتابخانه ملی ایران دراورده و با کسب مجوز فیپا و کدشابک برای چاپ و ساپورت و سرمایه گذاری پر ریسک یک فرد آشنا ، که صرفا برای خدمت به جامعه ی نشر چنین سرمایه گذاری پر ریسکی را پذیرفته بوده روانه ی بازار ادبیات داستان نویسی کرده است.

اما... با اینکه نیلیا به پشت ویترین فروشگاه های کتب راه یافته ، باز معمای اصلی بی پاسخ مانده بود برایمان ، دوست و همکارم دکتر شهاب از انتشارات راشدان و جناب مهندس بیگی نیز همچون بنده ی حقیر سراپا غرق حیرت بودند که بی هیچگونه صرف هزینه های سنگین تبلیغاتی و تدارکات لازم چگونه این اثر که محصول اولین تجربه ی یک نویسنده جوان است توانسته همتراز با اثر برجسته ی سرکار خانم زویا پیرزاد ، چراغ ها را چه کسی خاموش کرد__ جزء پرفروش ترین های نیم سال ابتدایی باشد؟... 

آنگاه به پیشنهاد دوستان برای عرض ادب و تبریک و همچنین سفارش تعداد بالایی از اثر ، با شخص خانم رستگار تلفنی تماسی حاصل شد ، و دلیل اصلی چنین استقبال بی سابقه ای را از یک اثر جویا شدیم ، و پاسخ مبهم بود ، ایشان فرمودند ؛  

فروش بالایش بخاطر هیچ شگرد و یا سیاست کاری در حوزه ی نشر و توزیع کتاب نیست بلکه بخاطر زاویه ی دیدگاه منحصر بفرد نویسنده ی اثر از مفهوم یک داستان بلند خلاق است که روزنه ی جدیدی از تابش نور امید را در خفقان کلیشه های درهم رونده و خسته کننده ی ادبیات داستانی گشود . 

من پیشاپیش میدانستم که بی شک لازمه ی چنین موفقیتی ، ساختارشکنی و ارائه ی حرفی جدید است . اما مادامی که اثبات بگردد یک نویسنده ساختار شناس است و بقول معروف یک چند دهه خاک صحنه ی ناشرین کتاب را تنفس کرده باشد آنگاه شاید بتوان پذیرفت که بطور مثال فلان استاد خردمند و آاهل قلمی جثارت و شهامت بخرج داده و سر پیری ساختارشکنی کرده تا پایه گذار مسیری جدید برای نسلی نو و آیندگان باشد، نه انکه اینچنین یک فرد اهل دلنویس که حالا بر فرض ده سال پیش یک جایزه ی نیمه معتبر هم از یک جشنواره ی نویسندگی فورکلوریک در فلان دهکوره برنده شده باشد ، اما این که میزان و ملاک نخواهد بود که اول راه نویسندگی و خنده آورش اینجاست که در اولین اثر رسمی و ثبتی که به مرحله ی چاپ و نشر رسیده اقدام به ساختار شکنی کند !... 

سالی که نکوه ست از بهارش پیداست .

خدا به آخر عاقبت این راه رحم بدارد ....

 

        استاد حبیب الله آشتیانی برخوردار

تهران ، اسفند 1393  

 

 

پیوست به این بیانیه ، پاسخ جناب آقای محمد رسول اخوانیان ، از پیشکسوتان و بزرگان جامعه ی ادبیات داستانی و ناشرین معتبر میدان انقلاب تهران، در پاسخ به مواردی که ناگفته ماند توسز استاد آشتیانی برخوردار. 

 

           پیرو فرمایشات شما ، عارضم خدمتتان که : 

برای فردی مثل من که با هفتاد و سه سال سن ، دست کم بیش از نیم قرن را در حوزه ی نشر کتاب و بویژه ادبیات داستانی فعالیت داشته ام قابل پذیرش نبود ، زیرا یک اثر هر انچقدر که زیبا و قوی و فاخر باشد اما باز برای عرضه و فروش آن به چندین فاکتور برجسته و سرنوشت ساز و تعیین کننده نیاز مند است . منتهای مراتب اثر مذکور بنام. « نیلیا » هیچ کدام از پیش فاکتورهای مورد نظر را دارا نبود ، و از همه بدتر انکه این اثر دقیقا در اوج بحران بازار کاغذ و نوسانات قیمت کاغذ به بازار ارایه شد ، و گزینه ی مهم تر و تعجب بر انگیز تر اینکه این اثر در بدترین زمان سال از لحاظ آماری و میانگین متوسط عرضه و تقاضا به بازار امد ، و گزینه ی غیر معمول سوم اینکه ، « نیلیا » اثر داستانی بلند بقلم شین براری ، در رده بندی ثبت کتابخانه ملی ایران در ژانر عجیبی ثبت گردید که از دیدگاه عرضه و تقاضا برای این ژانر ، تقریبا سرمایه گذاری تبدیل به یک حماقت خواهد شد ، و یا اینکه اسم سرمایه گذار را پیشاپیش در لیست برشکستگی های ماه بعد باید قرار داد ، اما اینک سرمایه ی حامی این اثر طی دو ماه کاملا بازگشت و بعلاوه ی سود حاصل از فروش نیز عایدش شد . و تا شش ماه و نیم نخست چهل هزار نسخه ی آن در چهار تجدید چاپ بفروش رفته بود که به مفهوم چهارصد درصدی موفقیت یک اثر در پیشخوان و صندوق فروشش است. .  

قابل ذکر است که منظور از ثبت در ژانر عجیب ، این است که معولا کتابهای ادبیات داستانی در ژانرهای متنوع اما شناخته شده ای نوشته و عرضه میشوند ، اما برای اولین بار در تاریخ چهل ساله ی ثبت وزارت ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران عزیزمان برای گنجاندن یک اثر نو در دسته بندی های از پیش تعریف شده ، به مشکل بر خورده اند زیرا محتوای اثر پیچیده تر و در عین حال ساده تر از انیست که بشود انرا در ژانر تخیلی، ژانر عاشقانه ،جنایی، وحشتناک ،علمی ، یا.... بگنجانند و بخاطرش تمام معیارهای زیر بنایی ثبت کتب این سرزمین را دستخوش تغییر و تحول نموده و یک سر دسته ی جدید بنام [ویژه ی مخاطب خاص] به گروه بندی های موجود افزودند تا بقول معروف نیلیا را به تنهایی در ان رده قرار دهند .

از اینرو با جمعی از همکاران منتقد و معترض به وزارت ارشاد اسلامی و سپس به سازمان کتابخانه های عمومی کشور و سازمان آموزش عالی کشور و نهادهای مرتبط نامه نگاری نمودیم ، و دلایل چنین تغییر بنیادین در اصول کلی سیستم کتابداری کشور و سازمان ثبت هنری را جویا شدیم و به یک نهاد و سازمان خاص ارجاع داده شدیم و در نهایت پاسخ و حقایق امر کمی واضح تر شد و از پشت هاله ی غبارآلود ابهامات در آمد ، بطور مثال میتوان به یک پارگراف از نامه نگاری سازمان ثبت آثار ادبی به کانون نویسندگان خیبر اشاره کرد که دلیلشان را اینگونه توجیح مینمایند؛ 

 

_پیوست پاسخ به پرسش شما 

پاراگراف دوم ، خط دوم ....از اینرو متخصص ویژه ی سازمان ثبت اثار ادبی دچار شاهبه و شک شدند و اثر به کمیسیون هنرهای نوشتاری در دانشکده ادبیات داستانی و قسمت سبک شناسی حماسی ارسال گردید تا در جلسه ی کمیسیون با حضور شش استاد ادبیات معاصر و سه نویسنده ی معتبر و کارشناس ارشد ادبیستان هنر راءی به گنجاندن این اثر در یکی از پنجاه گروه معمول داده شود ، که نتیجه ی کمیسیون بطور اجماع نه اساتید و متخصص راءی به مورد پنجاه و یک جیم درون لیست مربوطه داده شد ، که عدد 51درون گزینه ها به منزله ی هیچکدام از گزینه های پیشین درون لیست ، همچون (({• 25_رئالیسم_26_مازوخیسم_27_پست مدرنیسم_28_مدرنیسم_30_ادبیات داستانی معاصر_31_ادبیات داستانی کهن _32_متن آزاد دلنوشته _33_داستان روایی _34_داستان بلند پیرنگ فرعی_35_داستان بلند خلاق_36_داستان نویسی....و. .. ))} میباشد و ضمیمه ی جیم به این گزینه ، یعنی [51جیم] به مفهوم درخواست کارشناس ویژه ی سطح درجه A ادبیات داستانی بین المللی میباشد . و از اینرو فارغ از انکه نویسنده اثر چه کسی میباشد برای روشن شدن درجه ی کیفی اثر و یا اصل بودنش برای امتیاز دهی به پیشنهاد ریاست محترم وزارت ارشاد اسلامی چنین بررسی ای به انجمن ویژه ی دانشگاه University Westchester unauthorized Britain در بریتانیا شهر وست برومویچستر لند انگلستان سپرده شد . که متقابل از آنجا نیز به دانشگاه نورت برومیونایتد نیویورک ، به ریاست استاد شیرین نشاط در نیویورک آمریکای جهانخوار فرستاده شد تا درون ابر کامپیوتر این دانشگاه معتبر و فوق العاده حرفه ای در تجزیه تحلیل چیدمان واژگان ادبیات صد و هفت زبان رایج دنیا به بررسی و تحلیل برسد ، و از پیشرفته ترین الگوریتم پیچیده ی این فناوری برای تجزیه تحلیل و نمونه سنجی اثر با هزاران اثری که پیش از ان در سیستم جهانی ادبیات داستانی وورد آلتینگ به ثبت رسیده بوده انجام گردد ، از نمونه ی ترجمه برابر اصل ان هیچ گزینه ی مشابهت و یا کپی برداری از نوشته ی پیشینیان حاصل نشد که گواه بر اصالت اثر بود و سبب سربلندی . سپس در آنالیز اثر ، هزاران داده ی کد نوشته ی کامپیوتر ی شامل صدها جنبه و زاویه ی پنهان و کشف نشده ی اثر حاصل گردید که طی شش ماه بعد از ان ، کد ها توسط تیمی از دانشجویان دانشگاه نورت یونایتد استید تیتلی به سرپرستی استاد شیرین نشاط به داده های محتوایی در نقد و تجزیه تحلیل و انبوهی از آمار و ارقام آماری مبدل گردید (قابل ذکر است که تمامی دانشجویان مذکور از فارسی زبانان تاجیک ، افغان تبار و ایرانیان مشغول در تحصیل این دانشگاه بودند ،برای تایید صحت گفته های فوق به ادرس سامانه ی اینترنتی استاد شیرین نشاط در لینگ تارنمای مجازی http://www.shirinneshat.blogfa.com بروید تا به سندیت و استناد محکمه پسند اظهاراتم برسید 

نهایتن درون نتیجه ی نهایی که از استاد شیرین نشاط گزارش شد ، 103 تکنیک ناب و نوین نویسندگی در این اثر یافت گردید که خودش رکورد قبلی این ابرکامپوتر رو جابجا نمود ، و آخرین رکورد ثبت شده در آثار داستانی ادبیات جهانی مربوط به یک کتاب از مجموعه آثار کافکا و آنتونی هیگنز و آمتونی چخوف بود که درون چهار اثرشان در قالب یک کتاب صد تکنیک نویسندگی یافته بود   

 

 

 این اثر در عین حال

یکی از این نمودها تکنیک فراداستان است. فراداستان، تکنیکی اس. ت که در آن راوی در میانة داستان، به فرایند داستان نویسی و نوشتن و به داستان بودنِ داستان اشاره می کند. راوی با این تکنیک، بین داستان و مخاطب فاصله ایجاد می کند. در این مقاله، چند داستان کوتاه منتشر شده در دهه های 70 و 80 هجری خورشیدی، از نویسندگان مختلف بررسی شده است. نویسندگان این داستان ها، برای آفریدن فراداستان، از تمهیدها و شگردهای مختلفی بهره برده اند که در این پژوهش به معرفی و بررسی آنها پرداخته و معلوم شده است که چگونه این تمهیدها به خلق فراداستان منجر شده اند و در نهایت، خاصیت فراداستان چه تأثیری بر فرم و محتوا و تأثیرگذاری داستان ها داشته است.

 

نظرات  (۸)

20 Aban 98 ، 03:22 Ayda aghdashlu

    دوستان  درود به تک تک شما عزیزان فارسی زبان در هر گوشه ی این کره ی سنگی  

همه  از  مصائب و فراز و نشیب های  یک فعالیت  هنری در سطح اول و تراز بالای کشور آگاهیم .   

یعنی اگر نویسندگی را هنر  ضرب در دانش و ضربدر خلاقیت  کنیم  بعلاوه ی فاکتورهای مهمی مثل تجربه ی زیستی نویسنده و تجربه ی  نویسندگی شخص 

و  میزان امکانات  و زمان مصرفی برای خلق یک اثر   ،  آنگاه معیار و  میزان سنجش تقریبا  منطقی و منصفانه ای به دست خواهیم آورد که آن اثر نهایی در چه جایگاهی 

از ارزشیابی در میان آثار همتراز خود قرار گرفته .  سپس قادر به ابراز نظر خواهیم بود و میتوانیم با خیال آسوده و فراق خاطر  آن اثر را ملامت  یا بلکه  ستایش و تحسین 

کنیم  . این چه رسمی ست که حسادت چشمانمان را برابر حقایق کور میکند ، ؟...   در فرمایشات جناب استاد آشتیانی برخوردار،حبیب الله _ با یک جمله  

تاسف انگیز مواجه شدم ، انجایی که فرمودند ;((که؛    حالا  برفرض  گیریم طرف از  مسابقات داستان نویسی فورکلوریک  یک دهکوره ای  

یه  جایزه ی  کوفتی برنده شده باشد، این دلیل نشد که بیاید و ساختارشکنی کند))   

زمانی که نیمایوشیج شعر نو را  معرفی کرد، امثال این بزرگوار یعنی آشتیانی برخوردار،    برایش میخندیدند   ...... افسوس  تاریخ قضاوت  گر خویی ست

آیدا  آغداشلو.    و  تارا آ

پاسخ:
     اقای براری.     ما همه دوریم ز دیدارتون.   شنیدیم پیغام تلخی  بود.  شکستن دل. معشوق از سر ناچاری.    
شما. به سر حد کمال رسوندید  مفهوم عاشق حقیقی رو .
           ولی به چه قیمتی ؟  از بین رفتن خودتون؟  
ایا ارزشش را دارد ؟ 
03 Azar 98 ، 01:45 ناشناس

ساجده مومنیان از دانشکده ادبیات تهران واحد دماوند

          در عجب ، چه عجب؟...   یکبار هم که شده شما به سطح بالای اثار شین براری اشاره و اقرار کردید...     دوستااااااان.   عزیزااااااااان. من با افتخار از  طرفداران و دانشجویان خصوصی استاد شهروز براری صیقلانی هستم . و با افتخار بهتون میگم که سبک مدرنیته مخاطب خاص شین براری بحدی با این نوشته های درون اینترنت متفاوته که حد. نداره. . این سایت ها بدترین نوشته های ادمهای اماتور رو با بدترین ویرایش و بی مفهوم ترین سوژه ها ، بنام شین براری صیقلانی  پست میزارن ،تا تبلیغ منفی بشه براش.   ساجده ،ایرانمهر دماوند، بعد امام حسین، روبروی کانون استخر ناشنوایان. 

پاسخ:
     دوستان.    از. بابت جویا شدن احوال جناب استاد براری. خواهشن با همراهشون تماس نگیرید.   زیرا.  وقت مناسبی. نیست .. بهتره از طریق اقای استاد سمرقندی. مدیرگروه. ادبیات و معارف اسلامی جویای احوالشون بشید .       دعا یادتون نره
07 Azar 98 ، 01:07 رمان رایگان آموزش نویسندگی

  چیه خب.  شهروز براری صیقلانی. جای کسی رو تنگ کرده؟     بنده خا. بی ادعا هم هست. باز دیگران جلز ولز میکنن از سوختن .  

17 Dey 98 ، 06:28 ناشناس

   ماهور  اردکانی  gmail@


   دوستان یه خبر و پرسش از بکس و گروه  اموزشی کلاس های جناب آقای شین براری. بپرسم و بگم . ؛  

  •       
  1.    سوال.     شما هیچ  در جریان هستید که کاراکتر   شخصیت   دخترک  تقدیر بدوش      یعنی. بهاره. در  داستان ها  
  2. و آثار  شین براری    یک  شخصیت. حقیقی.  و حقوقی. واقعی.  هستش؟ 
  3. خبر     خبر.       خبر.         خبر.      خبر.       خبر.      خبر.    خبر.     خبر.    خبر.  خبر.      خبر.     خبر.   خبر.    خبر.  
  4.        الان.  استاد براری  صیقلانی بعد.   بیش از. بیست سال.  دوری.  دوباره.  به عشق  اسمانیش و افسانه ایش رسید.   
  5.    نمیدونم.     چطوری بگم ک. منبع خبر. لو. نره.            بچه ها. تو رو خدا.    این حرفو.   نچسبونید به رضای گل           خدا شاهده که سمرقندی.  کلی اصرار داشت ک. نگم.  که چی. شده.      فقطی.    شما.  بیاید. توی. دایرکت پیج کانون.  یه نسخه از اخبار عشقولانه بدم بهتون.   
  6.                  لطفا نفری یکی یه دونه بوسم کنی  که به همه برسه.              ایشششششششش. بوسسسسسسس
پاسخ:
   بله.        به شما پیشنهاد میدهم در مورد افرا دی که حضور ندارند محترمانه یاد کنید 
هرکسی که برای جناب استاد براری عزیز باشند برای همگی ما محترم و گرامی هستند.  . 
      بهارک. یا.  بهار. یا.  بهاره.   محترم . اگر زمانی پیام های بی خردانه ی دوستان را خواندید  به بزرگواری تان ببخشید.    بچه های ما کمی.  شیرین میزنند گهگاهی.  اما توی دلشون هیچی نیست.   هرچی هست.     به عرض و طولشون زده و فقط قد درازکردن.     شما. جدی نگیر.       من.  از طرف تمامی بکس گروه.  پاییزان از شما ذلجویی میکنم 
       .   مشتاق دیدار.   صدف    اشراغی.     سارا سوادکوهی. نگین پورآقایی.   دانشکده اردبیل.  
22 Esfand 98 ، 00:20 رمان عاشقانه

سلام   من نیز مدت شش  ماه  هنرجوی استاد براری بودم ،  و ایشان  کاملا در شرایط متفاوت از تصؤراتتون بسر میبرن . و بعد از  مشکل  جسمی در سرشون   ، ایشان با افسردگی درگیرند    و هنرجو نمیپذئرند .     برای بهبودی حالشان همگی دعا و   ارزوی سلامتی روحی و جسمی   داریم    

     دنیا رحمانی  رشت

02 Ordibehesht 99 ، 04:24 از آثار شهروز براری صیقلانی

  سلام   خیلی  جذاب     و  خوب از محضر شخصی که نمیشناسید دلجویی کردید .      اما بنده به شما میگم که   نگران نباشید   بهارک محترم   اصلا در اتمسفر فضای فرهنگی و هنری کانون و  دوستانی امثالهم  نیستند  تا از مشاهده  فیدبک  هنرجویان  شاد و یا غمناک بشه .            بلکه  ایشان به نقل از   استاد   که ایشان در دنیایی صورتی معلق هستند   و در کودکانه هایشان  جا مانده اند . (نقل مستقیم و عینن از شین براری ) 

02 Ordibehesht 99 ، 04:24 از آثار شهروز براری صیقلانی

  سلام   خیلی  جذاب     و  خوب از محضر شخصی که نمیشناسید دلجویی کردید .      اما بنده به شما میگم که   نگران نباشید   بهارک محترم   اصلا در اتمسفر فضای فرهنگی و هنری کانون و  دوستانی امثالهم  نیستند  تا از مشاهده  فیدبک  هنرجویان  شاد و یا غمناک بشه .            بلکه  ایشان به نقل از   استاد   که ایشان در دنیایی صورتی معلق هستند   و در کودکانه هایشان  جا مانده اند . (نقل مستقیم و عینن از شین براری ) 

06 Khordad 00 ، 02:51 داستان کوتاه رمان عاشقانه

4چه فایده    الان  اگر از  کتاب فروشی بپرسی  شین  ب بر اری   دارید    از   ترس   پلمپ شدن‌ مگمن  مژگن   که  ‌‌‌‌‌‌‌اصل ا   نمیشان از سی  م  م 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی