شین براری
ماهنامه ادبیات داستانی چوک سردبیر مهدی رضایی
اردیبهشت ماه ۱۴۰۰
یادداشتی بر مجموعه اثار توقیف شده و ممنوعه از نویسنده جوان و پرکار ادبیات داستانی پارسی اقای شهروز براری صیقلانی ، با اختصار شین براری ، با اثار موفق و محبوبی همچون ؛
۱_ پستوی شهر خیس
۲_ شهرک ابریشم بافی
۳_ بانوی محله ضرب
۴_پسرک رودخانه ی زر
۵_ دخترک غم به دوش
۶_ پسرک غزلفروش
۷_چشمان بد دهن
۸_ خانه باغ
۹_ بانوی هرزه ی پیر
۱۰_ ظاهر گربه ، باطن شیر
و مجموع داستان های کوتاه و نیمه بلند بسیار و همچنین موفق که اگر بخواهیم به مشتی از خروار اشاره کنیم میبایست به یک شماره ی مستقل از ماهنامه چوک بطور اختصاصی بدان ها بپردازیم زیرا نقد های تحسین برانگیز و بررسی های تکنیکال و تابوشکنی های متعدد و ساختارشکنی های چند صباح اخیر اثار این نویسنده به حدی متعدد و پرشمار هست که در این مجال نمیگنجد به تک تک انان پرداخته شود ، ولی بنا بر نظرات و درخواست های دریافتی از شماری مخاطبان و حامیان این ماهنامه الکترونیکی بر ان شدیم که بطور اجمالی و سرتیتر وار به تعدادی از موارد حاشیه ساز و مبهم رخ داده در سال اخیر ۱۳۹۹ بپردازیم. بلکه زوایای جدیدی از ابعاد ارزشمند و کمتر توجه شده از اثار شین براری را کنکاش و واکاوی کنیم .
در حد توان سعی بر ان داریم که از دل طوفان شن و خروارها نکته ی جذاب از دیدگاه هیجانی و یا به اصطلاح حواشی ، عبور کرده و بی اعتنا به حواشی پرشمار مربوط به اثارش پیش برویم و اثار وی را از دیدگاهی سودمند و مفید تجزیه تحلیل نماییم بلکه از از این الک کردن های پیاپی ، شالوده ای اموزنده و فرمول نهفته در نوع سبک وی را کشف نماییم ، به شخصه اطمینان دارم که تاکنون هیچ نشریه مجاز و فعال در این سرزمین نبوده که سمت وسوی حواشی ممنوعه های اثار شین رفته باشد و دچار توقیف و بایکوت و تعهد ، اخطار، احضار ، جلب جواز ، و مواردی از این دست نشده باشد.
بر مبنای عقل سلیم و از نقطه نظر یک اهل فن به این اقدام و واکاوی اثار شین مینگرم و به یاد جملات استاد خوب و سردبیر دوفصلنامه ویرگول می افتم که نشر مطلبی پیرامون اثار شین براری را خودکشی شغلی میدانست و با لحن شوخ طبعانه ای میگفت؛ خب یکهو بفرمایید از فردا برم بازار میوه و تره بار و صد کیلو سبزی بخرم و روزنامه و همراه ترازو
پرسیده بودم یعنی چه؟ متوجه نشدم، چه ربطی داره؟
_ خب بالاخره میبایست واسه امرار معاش یه فکری کنم دیگه. چون با این ایده ای که شما داری و مصاحبه با شین براری را پیشنهاد میدهی تا فروش دوفصلنامه مون دو برابر بشه ، من از فردای چاپ چنین مطلبی حتم به یقین به شغل جدیدی نیاز پیدا خواهم کرد، اونم اگر خوش شانس باشم. وگرنه که با یه کمپوت گلابی باید بیای سالن ملاقات تا طرح راه راه لباس زندان رو به تنم ببینی و از پشت شیشه با گوشی با هم حرف بزنیم
از اینرو تمام تلاشم را بکار بستم تا این مطلب را بطور اختصاصی به موارد کمتر دیده شده نسبت به اثار شین براری اختصاص دهم. زیرا باور دارم که چیزی فراتر از خصیصه های شخصیتی و سطح تراز مرغوب فن نویسندگی سبب موفقیت وی شده. اهالی قلم و خردمند به روشنی میدانند که موفقیت در جامعه نویسندگان و کسب شهرت و یا جلب توجه ی مثبت در عرصه ادبیات داستانی پارسی کاری ساده و سهل نیست و از دست برقضا کاری بسیار صعب و محال است ، و از همه جالب و حیرت اور تر این حقیقت که یک نویسنده بتواند با توجه به سانسور شدید و ممنوعیت قلم و بایکوت سیستماتیک و حذف تمامی اثارش از رده بندی کتابخانه عمومی کشور و توقیف و ابطال مجوز های فیپای پیشین و فیلتر شدن از جانب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و واگذاری تک تک شماره های کد شابک به سامانه شابک جهانی ، و غضب ورزی های یک دستگاه حکومتی عریض و طویل و قدرتمند بر علیه نویسنده، وی کماکان بر محبوبیتش افزوده گردد و سر زبان ها باشد ، در حالیکه تمامی نمایندگی های مجاز عرضه کتب سراسر وطن ، از فروش اثار متعلق به وی منع شده باشند . اما به نقل قولی از جناب دولت ابادی بسنده میکنم که فرموده بو‌دند ؛
چشمه ای که روان و جاری ست ، در برابر هیچ سنگ و صخره ای از پا درنخواهد امد و دیر یا زود مسیری جدید برای ادامه دادن به مسیرش ای ایجاد میکنه، تا به جاری بودنش مفهوم ببخشه. در ابتدا شاید پشت سنگ های گذاشته شده در مسیر همیشگی اش ، کمی مکث کنه ولی چون از سرچشمه اش هنوز زنده و جاری و برقرار است دیر یا زود مسیری نو و متفاوت برای ادامه ی مسیرش خواهد یافت، بشکلی پویا و برقرار جاری خواهد ماند ، منتها اینبار از مسیری نو .
بنابراین ؛
وزارت ارشاد و ممیزی کتاب و سفارش های پشت دست و تبانی و فشارهای از بالا ، توقیف ها، ممنوعیت ها ، همگی و همگی سبب مکث موقتی در پیمودن مسیر چشمه از نوک قله بسمت دریا محسوب میشوند که مانع فروش اثار از نمایندگی های مجاز کتب در سراسر کشور میشود ، اما با گذشت زمان میبینیم که اثار انان به بازار زیرزمینی و سیاه فروش کتب راه یافته و این ممنوعیت ها خود نیز بگونه ای ناخواسته سبب تبلیغات رایگان و جلب توجه مخاطبین شده ، و عده ی کثیری از هنرمندان سرشناس در تبعید در حمایت از ازادی اندیشه و حق قلم ، از انان حمایت کرده اند و اینها همگی سبب پیشرفت در معرفی نویسندگانی چون شین براری شده که از نسل بعد انقلاب و متولدین دهه شصتی محسوب میشود.
اگر از نقطه نظر سیاسی به تحولات نگاه کنیم ، میتوانیم اینگونه بگوییم که ؛
موارد خاص شین براری و یا یغما گلرویی و میم مودب پور و مسعود الکویتی و شهاب بیگی، و شاعره فاطمه اختصاری فرض مثال بشماریم میبایست صادقانه اقرار کنیم که این ممنوعیت های ناگهانی در لج و لجبازی و اقدامی اعتراضی در برابر انتخاب جناب دکتر علی جنتی به پست وزیر وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت تدبیر و امید صورت گرفت و در اقدامی نمایشی با تیتر رسانه های حکومتی و تیتر نشریات فرمایشی اغاز شد که ابتدا روزنامه افتاب.یزد و طیف اصولگرا با چاپ تیتر بزرگ صفحه ی نخست با این جمله ی زشت ؛ ورود فحشا به اثار ادبیات داستانی
کلید خورد و سپس در اقدام هایی مشابه به فواصل یک هفته ای توسط هفته نامه گیلان امروز ، و سپس کیهان و جناب شریعت مداری ، و الباقی که همگی موجبات استعفای وزیر و تعویض ان با نماینده اصولگرای مورد پسند رجال سیاسیون و دولت موازی و در سایه گردید ، تا بجای اصلاح طلبان ، شخصی اصولگرا و تندرو به جایگاه وزارت منصوب شود . در نتیجه تمامی اسامی یک به یک در لیست سیاه قرار گرفته و در اقدامی بی سابقه خبری منتشر شد مبنی بر ممنوعیت قلم شین براری و میم مودب پور (کد خبری ۳۲۴۵۱۲۴۵ ناموجود در بایگانی)
که بلافاصله طی دو روز بعد این مطلب از سایت خبری درنا، سایت خبری دیار میرزا، سایت خبری ۸دی ، و سایت خبری سمنان نیوز ، و سایت بنگاه خبرنگاران دانشجویی snn ، حذف گردید، زیرا همواره چنین امری در تضاد ادعای ازادی قلم و اندیشه است و پیش از این نیز چنین امری سابقه نداشته که خبری در باره حقایق تلخ پنهان در پستوی سازمان های حکومتی منتشر شود، زیرا تمامی ممنوعیت های قلم بطور شفاهی ابلاغ میشده تا مبادا مدرکی مستند دال بر وجود سانسور حکومتی در تاریخ برجای بماند. به نقل از یک مامور رده بالای امنیتی بازنشسته که میگفتند ؛ ممنوع القلم و لیست سیاه نداشته و نداریم
در حالیکه ایشان خودشان بشخصه از ماجرای حذف فیزیکی قتل های زنجیره ای زمان ریاست جمهوری اقای خاتمی نقل خاطره میکردند و حتی ریز به ریز ماجرای اتوبوس ارمنستان را بهتر از جناب اقای فرج سرکوهی روایت میکردند ، و این خود مدرکی دال بر .....
قتل های زنجیره ای که توسط عده ای از عوامل خودسر در بدنه ی وزارت اطل..ت بوقوع پیوست و نیمه ی دوم دهه هفتاد ، در حدود خزان سال ۷۷ ، منجر به قتل و مرگ ۷۸ نویسنده و شاعر منتقد و یا ازاداندیش شد . در میان کشته شدگان ، حتی فرزند چهار ساله ی سلاخی شده ی شاعر کرمانی وجود داشت ، و......
شین براری بخاطر اشاره غیر مستقیم به این قتل ها در پوشش یک پاراگراف از شرح کابوس یک کاراکتر در اثر پستوی شهر خیس ، مورد خشم دستگاه سانسور قرار گرفت
حال پس از گذشت شش سال از ممنوعیت قلم ، چه رخ داده؟
ایا شین براری متوقف شد؟ نه ، او از سرچشمه اش جان دارد و بر حسب طبیعت یک جریان پویا و جاری ، مسیری بی انکه خود بخواهد و بداند باز شد تا اثارش این روزهای سال ۱۴۰۰ در بازار سیاه کتاب ایران حرف اول را بزند، از حوالی میدان انقلاب که گذشته باشید بی شک کتابفروشان دستفروش را دیده اید که حین عبور از کنار یک رهگذر بطور مخفیانه و زیر لبی زمزمه وار میگویند؛
شین براری.... شین براری....
تا اگر رهگذر یک فرد کتابخوان و دوستدار ادبیات داستانی باشد به عنوان یک خریدار از ان فرو شنده کتاب بخرد ، اگر هم که نه، صرفا یک رهگذر است که هیچ ...
ع
0:00
/ 0:00
fou
۲ ۱
شهروز براری
شهروز براری صیقلانی
شین براری
شین براری نویسنده
نویسنده شهروز براری صیقلانی
نظرات (۲)
۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۶:۱۲ وبلاگ قصه
اره خب خدایی اینحوری ریالی از پول فروش به جیب نویسنده نمیره
فاطمه اختصاری ک شوهرش پولداره
یغما گلرویی ک نونش توی روغنه
نویسنده کویتی ک زندگیش مث کویت ، خوبه
و فقط میماند شهاب بیگی طقلکی
و شین برازی که جد در جد پولدارن ..
پس چرا غم بخوریم
کارت ملی من چی شد؟
۰۵ خرداد ۰۰ ، ۰۳:۳۶ داستان کوتاه رمان عاشقانه
شین براری عالیه
ارسال نظر
نظر شما برای این مطلب با موفقیت ثبت شد.
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
شین براری عالیه